«ما فرض میکنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد. بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین میکند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. فرض بفرمائید که ما زمان اول قاجاریه نبودیم. اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و نه آن سلاطینی که بعدها میآیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد، سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته، ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند .چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند. مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کرده، آنها تعیین بکنند؟ اما مجلس. مجلسی که بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشستهاند و مال ملت را گرفتهاند به عنوان اینکه حقوق می گیرند، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. و اما دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشاء بشود، این دولت غیرقانونی است .از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را میدهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیهاش، در حوزه انتخابیهاش از مردم سوال میکنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما اینست که سرنوشتمان دست خودمان باشد. آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر!»
قسمتی از سخنرانیِ رهبر انقلابّ و بنیانگذار جمهوریِ اسلامی بود در بهشت زهرا بهمن 57.
-
تمام انسان ها در زندگی خویش از فراز و نشیب برخوردارند و با مشکلات مختلفی
مواجهند. افراد معمولا در برخورد با مشکل دچار ضعف و ناتوانی میگردند و سعی میکنند ...
تا این آخرای متن فکر می کردم اینا از خودتونه.هی میگفتم" چی می گه این؟چرا این جوری حرف میزنه؟!و...(نگفتنی)"که رسیدم به خط آخر...
پاسخحذف