۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

باستانی و آخ دندانم



نامه یِ مسعود باستانی از زندان رجایی شهر کرج به همسرش را خواندم و پس از آن با افتخار سرم را بلند کردم و رویِ ماهِ مادرم را بوسیدم . چرا مادرم ؟ خب اول این که مادر است و هر وقت که احترامش کنی اشکال ندارد که هیچ ، کلی هم ثواب دارد . اما اصلش به خاطر جوابی بود که چند روز گذشته به تهدید تلفنی یک بیکار مردم آزار داده بود که چند پست پیش با نامِ « مامان گوارا و چگوارا » ماجرای اش را نوشتم .
مسعود نامه ای نوشته که حرف ها در دلش دارد . در ظاهر او همسرش را خطاب کرده و مناسبت تولدش را به او تبریک گفته است . اما کیست که نداند مخاطب اصلیِ او در این نامه چه کسانی هستند ؟ نامه یِ او همه یِ فشارها و شکنجه ها و آزار و تهمت هایِ یک سال گذشته را با هم پاسخ داده است . پاسخی که حتمن برایِ بعضی ها فریاد « آخ دندانم » به دنبال دارد . به خدا دوستت داریم مسعود .
متن کامل نامه را اینجا بخوانید :
http://www.kaleme.com/1389/04/13/klm-24706

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر