۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

تکه ای از حادثه


طولانی بود
راهرویی
که سقفش کوتاه بود
وفرمانروایی داشت

و مردمانی
نرخ هذیان ها شان
اندازه یِ ساندیسِ هفت میوه
و گلوهاشان
پاره پاره یِ تهمت
تهمتِ تکه ای نان


رهگذر اما
آرام آمد
و حادثه را بشارت داد
که
غنچه ها شکوفا می شوند
زمستان می رود
سقف ها می ریزند
بر سرِ مردمانِ کوتاه قد
و شب
دیگربار

آبستن فجری دوباره خواهد شد
فرمانروایی نخواهد ماند
و ما
همیشه یِ زندگی
عاشق خواهیم ماند . . .

و چه خوش رویایی خواهد بود !



امید پویان - بهمن 88

۱ نظر:

  1. غنچه ها
    شکوفا می شوند
    زمستان می رود
    سقف ها می ریزند
    بر سرِ مردمانِ کوتاه قد
    و شب
    بار دیگر
    آبستن فجری دوباره خواهد شد
    فرمانروایی نخواهد ماند
    و ما
    همیشه یِ زندگی
    عاشق خواهیم ماند . . .

    با هیچ کلامی نمی‌شه زیبأیی این شعر رو توصیف کرد

    دریغ از حتی یک کلمه !

    پاسخحذف